کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال حضرت علی علیه السلام در شهادت حضرت زهرا

شاعر : محمد جواد شیرازی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع     قالب شعر : غزل    

از غصه سرتاسر شدی این چند ماهه            دلـتـنگ پیـغـمـبـر شدی این چند ماهه

وقتی شنیدی دست من را صبـر بسته            یک پارچه حـیدر شدی این چند ماهه


با خـطـبـه هایت هرکجا فـتنه به پا شد            پـیـغـمـبـرِ دیـگـر شـدی این چند ماهه

دیدی که تنها مانده ام، زهـرا برایم…           سینه سپـر، لشکر شدی این چند ماهه

حق داری اصلا خنده روی لب نداری           خسته از این بستر شدی این چند ماهه

من که خبر دارم؛ نپوشان صورتت را           یـاسِ علی! پـرپـر شدی این چند ماهه

دارد عـلی دق می کند از این مصیبت           این قدر که لاغـر شدی این چند ماهه

شرمنده ام زهرا در این کوچه؛در این راه           خـاکی سرِ معـبـر شدی این چند ماهه

داغت قـد من را شکست اما تو انگـار           از من خـمـیـده تر شدی این چنـد ماهه

فهـمیدم از این لاله ها، حـق داشتی که           پنهان در این معجر شدی این چند ماهه

غیـر از خیال و سایـه ای از تو نمانده           از سایه هم کـمـتر شدی این چند ماهه

: امتیاز

زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از شهادت

شاعر : مجتبی شکریان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : مربع ترکیب

زهـراست چـراغ شب ظلمانی حـیـدر            زهـراست طبیب تب طـوفـانی حـیـدر

زهـراست پـریـشانِ پـریـشـانی حـیـدر            زهراست به هر معـرکه قربانی حیدر


یک جمله بُوَد ذکر لب حضرت زهرا

مَن ماتَ عـلـی حُبِ علی مـاتَ شهـیدا

گـویـد به عـلـی نـور تو را مـاه نـدارد            دل جـز تو دگـر رهبـر دلـخـواه نـدارد

بی تو دو جهان ارزش یک کاه ندارد            مـن بی تـو بـمـانـم بـه خـدا راه نـدارد

هرجا که تویی فاطمه هم هست در آنجا

مَن ماتَ عـلـی حُبِ علی مـاتَ شهـیدا

می‌گفت همیشه به همان حالت مضطر            مردم؛ همه کارست عـلی بعد پـیـامـبر

والله که من گـفـتـه‌ام این جـمـله مکرر            حـیـدر همۀ دین من و دین همه حـیدر

با خون شده حک روی درِ خانۀ مولا

مَن ماتَ عـلـی حُبِ علی مـاتَ شهـیدا

من محو علی گشته ندانم که خطر چیست            دل سوخته کی حس کند این آتش درچیست

حالا که علی هست دگر داغ پسر چیست            در حـفظ امامم چنین ضربۀ در چیست

در پشتِ در ایـن است کـلام من شیـدا

مَن ماتَ عـلـی حُبِ علی مـاتَ شهـیدا

جانـم به فـدای عـلـی و قلب صبورش            بر عهد خودش بود و ننازید به زورش

دادند از آن کوچه غـریبـانه عـبـورش            در کـوچه شکـستند تـمـامی غـرورش

جـانم به لب آمد عـلـی و خـنـدۀ اعداء

مَن ماتَ عـلـی حُبِ علی مـاتَ شهـیدا

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید فراموش نکنید که حضرت زهرا از امام و رهبرش دفاع کند نه شوهرش

گـویـد به عـلـی نـور تو را مـاه نـدارد            دل جـز تو دگـر دلـبـر دلـخـواه نـدارد

حالا که علی هست دگر داغ پسر چیست            سرگشتۀ عشقش شده‌ام ضربه به سر چیست

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : احمدجواد نوآبادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

بغـضی مـیـان قـلـب دشمـن ها بمـاند            وقـتی که دست مـرتـضی بـالا بمـاند

بعد از نـبـوت می رسد وقـت امـامت            تا پـیـروی از ظلم بـی مـعـنـا بـمـانـد


در بین بستر..مضطرب، پیـغـمبر ما           فـکـرش شـده شاید عـلـی تنـهـا بمـاند

آری؛ همین شد عـاقبت قسمت برایش           این که عـلـی تـنهـاتـرین مـولا بمـاند

مـانـده مـیـان بی وفـایـی هـای کـوفـه           در شـهـر اشـبـاح الرجال آیا بماند...؟

با این همـه تنـهـایـی اش او غـم ندارد           تا در کـنـارش هـمسرش زهـرا بماند

زهـرا امـیـرالمـومنـین میخواند او را           در پشت در، بـر بـیـعـتش حتی بماند

در آتش بغض سقـیـفه آه…میسوخت           در پـشت در با او چه شد اما…بماند

ای مـعـنـی زیـبـایی دنـیـای مـولا…           بی تو چـرا حـیـدر در این دنیـا بـماند

: امتیاز

زبانحال حضرت علی علیه السلام در شهادت حضرت زهرا

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

اشک از چشم تـرم افتاد دستم بسته بود          پیش چشمم همسرم افتاد دستم بسته بود

صبر کردم صبر لیکن دشمنم شرمی نکرد          آتش کیـن در حـرم افتاد دستم بسته بود


قهـرمان جنگ ها بودم، اگر در کوچه ها          پیش مـردم پیـکـرم افتاد دستم بسته بود

کینه ها که گُر بگیرد زود دعوا مى شود          یـاد فـتـح خـیـبـرم افـتـاد دستم بسته بود

فاطمه بال سفر تا عرش اعلاى من است          با قـلافـى شَه پـرم افـتـاد دستم بسته بود

یک نفر با چهل نفر درگیر شد تا عاقبت          زیر پـاها لـشـکـرم افـتاد دستم بسته بود

پشت در،یک سوّم از سادات را آتش زدند          آیـه اى از کـوثـرم افـتـاد دستم بسته بود

روی گلبرگم نشان دست نامردی نشست          زیر چـشمانش وَرم افتاد دستم بسته بود

به گـمـانـم میخ را محکم نکوبیدم به در          در به روى همسرم افتاد دستم بسته بود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به جهت انتقال بهتر معنای شعر و پرهیز از حشو در شعر تغییر داده شد

صبر کردم صبر کردم صبر کردم  وا نشد          آتش کیـن در حـرم افتاد دستم بسته بود

ابیات زیر به دلیل تحریفی بودن مطالب و عدم رعایت شأن اهل بیت حذف شد

خنجرش را از شیار در فرو مى کرد هِى          پشت در نـیـلـوفـرم افتاد دستم بسته بود

چه بساطى شد! خدا را شکر سلمان زنده بود          گفت چـادر از سرم افتاد دستم بسته بود

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

فاطمه بار سفر تا عرش اعلاى من است          با قـلافـى شَه پـرم افـتـاد دستم بسته بود

بیت زیر به جهت رعایت بیشتر حرمت اهل بیت تغییر داده شد ضمن اینکه دشمنان اهل بیت نامرد هستند نه مرد

زیر چشمان زن من جاى دست مرد بود          زیر چـشمانش وَرم افتاد دستم بسته بود

زبانحال حضرت علی علیه السلام در شهادت حضرت زهرا

شاعر : محمد حسن بیات لو نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

باور نمی کنم که تو بی بال و پر شدی            خسته شدی شکسته شدی مختصرشدی

شرمنده ام بخاطر من زخـم خورده ای            روزی که در مقابل دشمن سپـر شدی


افـتـادی از نـفـس – نـفـسـت بـند آمده            افـتاده ای به بستر غـم محـتـضر شدی

هـیـزم به دست های مـدیـنـه که آمدند            مجروح دود آتش و زخـمـی در شدی

آتش زبـانـه مـیـزد و در نیـمه باز بود            فهمیـدم از صدا زدنـت بی پـسـر شدی

این شـهـر چـشـم دیـدن ما را نـداشتـند            از چـشـم های شـور مـدینه نظر شدی

هـمـسایه ها رعـایت حـالت نمی کـنـند            وقتی بـرای دشمن دون درد سـر شدی

: امتیاز
نقد و بررسی

مصرع دوم بیت زیر به نوعی بی حرمتی به حضرت زهرا و ذمّ ایشان ست لذا تغییر داده شد

هـمـسایه ها رعـایت حـالت نمی کـنـند            آری دگـر بـرای هـمـه درد سـر شدی

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : محسن عرب خالقی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

درمقامی که عقیق سرخ از زر بهتر است          اشکهایم بال معراج است،از پَر بهتر است

با زبان دل فـقط حـرف خودم را می زنم          نامه بر این روزها باشد کبوتر بهتر است


گرچه بـالا می برد سجـده مـقـام بـنـده را          چند ثـانـیـه نـشستن پـای منبر بهتر است

منبری را که دلش با مهر مولا گرم نیست          در همان مسجد بسوزانش برادربهتر است

از سر اخلاص حمدش را به جا می آورم          آنکه از آغـاز یادم داده کـوثـر بهتر است

گرچه فرقی نیست بین ساقی وکوثر ولی          بارها فرموده پیغمبر که مادر بهتر است

مصحف زهرا به غیر از سینۀ معصوم نیست          سر مستور خـدا در پرده آخـر بهتر است

وقـت بـالا بـردن در؛ حـرز نـام فـاطـمـه          از همه عـالم برای مرد خـیـبر بهتر است

هرکسی بو برده از غیرت شهادت میدهد         در نگاه مرد مرگ از اشک همسر بهتر است

از زمانی که شنـیدم در به پهلویت گرفت         حس من این است،اصلاً خانه بی در بهتر است

: امتیاز

زبانحال حضرت علی علیه السلام در شهادت حضرت زهرا

شاعر : هاشم محمدی آرا نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

روی زمیـن رهـا شـدنت می کشد مرا           گـلـزار روی پـیـرهنت می کـشـد مرا

از پشت دربْ فضۀ خود را صدا زدی           آن لـحـظـۀ صـدا زدنت می کـشـد مرا


دلشوره های هرشب من جای خود ولی           این گوشه گیـریه حـسنت می کشد مرا

دلـواپـسی و گـریـۀ من بی دلیل نیست           زهــرا کـبـودی بـدنت مـی کـشـد مـرا

جـای کـفـن قـواره کـنـی پیرهن ولی..           داغ شـهـیـد بی کـفـنـت می کـشـد مـرا

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : سید محمدرضا هاشمی زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

غارتگران گـلبرگ گل ها را شکستـند            آلالـه هـای سـرخ زیـبـا را شکـسـتـند

با آه و حسرت یک شبـی اندر مـدیـنه            گـنـجـیـنـۀ عشق و تـمـنـا را شکـستند


گـویـا تـمــام وسعـت... سـبـز ولایـت            یعنی بهـار عشق مـولا را شـکـسـتـند

این گـوهـر یـکـدانـۀ دریــای عصمت            آیـیـنــۀ پــاک مـصـفــا را شـکـسـتـنـد

حق عـلـی را بی سببب از او گـرفتند            از سوز در پهلـوی زهـرا را شکستند

تا در صدف از وسعت آن گنج عصمت            آن گـوهـر پـاک مهـیـا را... شکـستند

چـشـم و چـراغ بـانـوان جـمـله عـالـم            بال و پر زیبای عـنـقـا را شـکـسـتـنـد

یـاس کبود حضرت مولا به حـسـرت            در شعـله ها؛ آن یاس زیبا را شکستـند

خستند؛ بازوی ز گـل نـازک ترت را            زین غم به جنّت قلب طاها را شکستند

تنهـا نه قـلـب زهــرۀ زهـرای اطـهـر            قـلـب تــمـام اهـل دنـیــا را شکـسـتند

: امتیاز
نقد و بررسی

در این غزل عبارت « را شکـسـتند» ردیف است اما در دو بیت زیر قافیه به درستی رعایت نشده است و این موضوع ایراد بزرگی است لذا ابیات زیر به جهت رفع نقص تغییر داده شد

یـاس کبود حضرت مولا به حـسـرت            در شعـله ها؛ آن لالـۀ زیـبـا شکـسـتـند

خستند؛ بازوی ز گـل نـازک ترت را            در سینه قلب شیعه را یک جا شکستند

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : سید حسن رستگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

بـایـد چـگـونـه بـشـکـنـد بغض گـلـو را           مردی که نـامش خـم کند پشت عـدو را

در چهره اش پیداست این غم را که زهرا           از او نهان کرده است چندین هفته رو را


سـر روی دیوار غـریـبی گـریـه میکرد           حـالا کـه فـهـمـیـدست اســرار مگـو را

هق هق صدای گریه وقت شستن دست           هق هق صدای گریه آن وقتی که مو را

"با آب بی معنی است کوثر را بشویند"           آری عـلـی با اشـکـهـایـش شـست او را

خـیـبـر شکن را داغ پهـلـویـی شـکـسته           دیگر نـیـازی نـیـست تا بغضی گـلو را

: امتیاز
نقد و بررسی

تشبیه حضرت زهرا به سبو( ظرفی که در آن شراب میریزند) صحیح نیست و دون شأن اهل بیت است لذا تغییر داده شد

دستان ساقی بسته شد بعـدش شکـسـتـند           در پیش چشمش زیر دست و پا سبو را

زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

زهرای من که غصه تو را پیر کرده است           دردا چه با تو بـازی تـقـدیـر کرده است

تو سینه سوز دردی و من سینه سوزصبر           ما هر دو را زمانه زمینگیر کرده است


آیات درد بر سر و رویـم نـشـسته است           درمن ز بس ملال تو تـاثـیر کرده است

ای نـخـل سـربـلـنـد ولایت جـفـای خـلق           غم را به خانـۀ تو سـرازیـر کرده است

آن عـزت گـذشـتـه کـجـا این ستـم کـجـا           رفـتار مردم این همه تغیـیر کرده است!

شیـریـنی حیات عـلـی؛ تـرک من مـگـو           کمتر بگو که مرگ چرا دیر کرده است

عشق عـلـی، بهشت پیمبر چه روی داد           اینقدر رنگ و روی تو تغییر کرده است

خواب تو را که سـوی پدر میکنی سفـر           تابوت پیش سـاخـته تـعـبـیـر کرده است

آنجا که می زدند تو را هیچ کـس نگـفت           این بضعة النبی است چه تقصیر کرده است

فریاد از این گـروه که آیــات وحــی را           برنفـع خود،عـلـیه تو تفسیـر کرده است

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محمد جواد غفور زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

زهـرا كه بود بـار مصیبت به شانه اش            مهـمان قـلب مـاست غـم جـاودانـه اش

دریاى رحمت ست حریمش، از آن سبب            فُـلـك نجـات تـكـیـه زده بر كـرانـه اش


شب هاى او به ذكر مناجـات شد سحـر            اى مـن فــداى راز و نـیـاز شبـانه اش

بـاللَّه كه با شهـادت تـاریخ، كـس نـدیـد            آن حق كُشى كه فاطمه دید از زمانه اش

مى خواست تا كـناره بگیرد ز دیگـران            دلگیـر بود و كـلبـۀ احـزان، بهـانه اش

تا شِكـوه ها ز امّـت بى مهـر سر كـنـد            دیـدنـد سوى قـبـر پـیـمـبـر، روانـه اش

افـروخــتــنـد آتـش بــیــداد آن چــنــان            كآمد برون ز سیـنـۀ زهــرا زبـانـه اش

آن خانه اى كه روح الامین بود مَحرمش            یـــادآور هــزار غــم سـت آسـتــانـه اش

گـلـچـیـن روزگار از آن گـلـبن عـفـاف            بشكست شاخه اى كه جدا شد جوانه اش!

شرم آیدم ز گفتنش، اى كاش مى شكست            دستى كه ماند بر رخ زهرا نشانه اش!

تنها نشد شكسته دل از مـاتـمش، عـلـى            درهم شكست چرخ وجـود استوانه اش

: امتیاز

زبانحال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قبل از شهادت

شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

بیمارم و به سر زده سـودای مرگ را            دارم بـه هـر نـمـاز تـمـنـای مـرگ را

لـب بـسـت از تـرنّـم آمـیـن که زیـنـبـم            در گـریـه ام شنـیـد تـقـاضای مرگ را


من میزنم نفس نفس از درد و بـشنـوم            در هر نفس صدای قـدم های مرگ را

سیـلـی و تـازیـانه و ضرب لگد، زدند            بر دفـتـر حـیـات من امضای مرگ را

سخت است دوری تو برایم ولی عـلـی            خواهم به درد خویش مداوای مرگ را

عشق تو زنـده داشت مرا ورنـه بارها            کردم در آن مـیـانـه تـمـاشای مرگ را

یارب به حق فـاطـمـه در کـام شیعیان            شیرین نما تو تلخی غـم های مرگ را

: امتیاز

زبانحال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قبل از شهادت

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

مــن اولــیــن شــهــیـــدۀ راه ولایــتــم            این است خـطّ مـشـی جهـاد و هـدایـتـم

مـن راوی مـصـائب غـم‌هـای حـیـدرم            بنـوشته روی تـربـت مـخـفـی روایـتـم


مـانـنـد قـبـر گـم شـده‌ام تا قـیـام حـشـر            مـخـفـی بـود ز خـلـق، غـم بـی‌نهـایـتـم

حـامی حـق رهـبـر مـظلـوم خـود شـدم            بـا تـازیـانـه کــرد مـغــیــره حــمـایـتـم

همچون لوای حمد که بر شانۀ علی است            در روز حشر چادرخاکی است رایـتـم

تاریخ شاهد است ز شــرح غـمـم ولـی            بنـوشت روی سیـنـه و بـازو حکـایـتـم

آتـش زدنــد بــر درِ بـیـت‌الــولای مـن            ایــن بـــود احــتــرام مـــقــام ولایــتــم

من مصحف ولایت و قـرآن و حـیـدرم            موی سفید و صورت نیـلی است آیـتـم

داغ رسول؛ سـقـط ‌جـنـین و فـشـار در            شد پـاسخ مـحـبّـت و لـطف و عـنایـتـم

میـثم! هـمـیـشـه یـاور آل رسـول بـاش            خـواهی اگــر به دست بیاری رضایتـم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید. این ظلم به حضرت است که کار او را فقط دفاع از شوهرش بدانیم حضرت دفاع از امام زمانش نمود لذا بیت زیر تغییر داده شد

حـامی حـق شـوهر مـظلـوم خـود شـدم            بـا تـازیـانـه کــرد مـغــیــره حــمـایـتـم

زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها با دخترش

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

زیـنب! مبـاد شکـوه ز بـی‌مـادری کـنی           آمــاده بـاش تـا کــه پـدر پـروری کـنـی

با مرگ من چو روز علی تیره می‌شود           بایـد بر او بسـوزی و روشنگـری کـنی


آنسـان که مـادرت به نـبـی مـادری کـند           بـایـد تــو از بـرای عـلـی مـادری کـنی

من دیده‌ام زبان عـلـی در دهـان تـوست           بایـد تـو بـا زبـان عـلـی، حـیـدری کـنی

من کـوثـر پـیـمـبـر و تـو کـوثـر عـلـی!           آری تو را سزد کـه بر او کوثـری کنی

مگذار تا حسین رَوَد تشنه لب به خواب           بیـدار بـاش تـا کـه بر او سـاغـری کنی

از قـتـلـگـه گـرفـته الـی مـجـلـس یـزیـد           بایــد تــو بـر حـسیـن، پـیــام‌آوری کـنی

من پای کرسی سخـنـت می‌کنم جـلـوس           وقتی به شهر شـام، سخـن‌گـستـری کنی

فریـاد زن، خــروش برآور، سخن بگو!           آنسـان کـه از رسـول خـدا دلـبـری کنی

«میثم» بگـیـر درس ولایت ز فـاطـمـه           خواهـی اگــر بـرای عـلی شاعری کنی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

مـن کـوثـر محـمّـد و تـو کـوثــر عـلـی!           آری تو را سزد کـه بر او کوثـری کنی

زبانحال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قبل از شهادت

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : غزل

اگـر دشـمـن کـنـد نـقــش زمـیــنـم            رسـد ظلم از یـسـار و از یـمـیـنـم

به قـرآن تـا نـفـس دارم به سـیـنـه            طـرفــدار امــیــرالــمــؤمــنـیــنــم


اگر چه کس نکرد از من حـمایت            حمایت از عـلی دِینْ است و دیـنم

شــود قـــربـان یـک مـوی امـامـم            هــزاران بــار طــفــل نـازنـیــنــم

نـگـاهـم را بگـیر ای ابـر سـیـلـی            که مـظـلـومـی حـیــدر را نـبـیـنـم

همه دشـمـن، نه یــاری نه معـینی            فـقط دیــوار شـد یــار و مـعـیـنــم

تـنــم مـجــروح شــد از تـازیـانــه            بـزن قـنـفـذ بـزن قـنـفـذ من ایــنـم

الـهــی بــشـکـنـد دسـتـت مـغـیـره            بزن من دخـت خـتـم الـمـرسـلـیـنم

طلب کردم ز داور مرگ خود را            بــــود در راه مــــرغ آمّـــیـــنـــم

تو بـایـد میـثم از زهــرا بـگـویـی            که در طبع تو مـضـمـون آفـریـنم

: امتیاز

زبانحال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قبل از شهادت

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

دردا که پـیـر گـشـتم، در مـوسم جـوانی           این مـوسم جـوانـی، این قـامت کـمـانی!

گردون به خون نشیـند، چشم کسی نبیند           ابــر سـیـاه سیـلـی، بر حُـسـن آسـمـانـی


وقتی که باغ میسوخت،بلبل به گریه میگفت           آتش زدن نـدارد، بـاغـی که شد خـزانی

ما داغـدیـده بـودیـم، امـت به جـای لالـه           هــیـزم بـه خــانـۀ مـا، آورد ارمـغــانـی

جای غلاف شمشیر، بر روی بازویم ماند           بر من مدال دادند، در عین جـان فشانی

بابا ببین پس از تو، با دخترت چه کردند           خـوب از امـانـت تو، کـردند قـدر دانـی

رسم وفا چنین بود؟ اجر رسالت این بود؟           تـنـهـا امـانـتـت را کـشـتـنـد در جـوانـی

بـرخـیـز یـا پـیـمـبـر اعـلام کـن به امـت           سیلی زدن به یک زن، این نیست قهرمانی

شب تا سـحـر نخـفـتم، امروز اگر نگفتم           در روز حشـر گویم با من چه کرد ثانی

سـوز درون "میثم" هرگز مباد خـاموش           زیرا که داغ زهرا داغی است جاودانی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور حفظ بیشتر حرمت پیامبر و انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

بـرخـیـز یـا مـحـمـد اعـلام کـن به امـت           سیلی زدن به یک زن، این نیست قهرمانی

زبانحال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قبل از شهادت

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

جگرم خون و دلم سر به گریبان علی است           صبح هم در نظرم شام غریبان علی است

گرچـه بــا چـاه کنـد درد دل خــود ابراز           چاه هـم بی‌خبر از غصۀ پنهان علی است


سنــد غربـت مــولاست رخ نـیـلـیِ مــن           سنـد غربـت من، سینۀ سوزان علی است

بـارهـا دشـمـن اگـر آیـد و دستـم شـکـنـد           دست بشکستۀ من باز به دامان علی است

کافـران در حــرم وحــی نیــارید هجـوم           به خدا قصد شما حمله به قرآن علی است

اهل یثرب ز چه از گریۀ من خسته شدید؟           دو سه روز دگری فاطمه مهمان علی است

درِ آتــش زده و نــالــۀ مـظـلـومــی مــن           سنـد مـسـتـنـد سـوخـتـن جـان عـلی است

رفـتـم امــا جگــرم بهـر عـلـی می‌سوزد           به خدا خانۀ بی‌فـاطـمه زندان عـلی است

دارم امـیـد کـه در حـشر پـریـشان نشـود           حال آن سوخته جانی که پریشان علی است

داده تـاریخ بـه هـر عصر، گـواهی میثـم           کز ازل صبر و رضا پایۀ ایمان علی است

: امتیاز

استقبال از ایام فاطمیه

شاعر : سعید توفیقی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعولن مفاعلن فعولن قالب شعر : غزل

سـلام فـاطـمـیـه، ســلام مــاه مــاتــم            سلام اشک و گریه، سلام ناله و غـم

سـلام ای سیـاهـی، سـلام ای کـتـیـبـه            سلام بزم روضه، سلام نـوحـه و دم


سلام سینه زن ها، سلام گریه کن ها            سلام سوز سینه، سـلام اشک نـم نـم

سلام مـادر ما، سؤال کَـیفَ حـالـک؟            سلام آتـش و در، سلام زخـم مـرهـم

سـلام عـصـمت الله، سلام عـفّـت الله            ســلام ای رشـیـده، سلام قـامت خــم

سلام لطمه دیده، سؤال! محسنت کو؟            کجاست غنچۀ تو، کجاست یار و همدم

سـلام بی نـشـانـه، سـلام درد شـانـه            سلام خاک کـوچه، سلام مـسجد غــم

سـلام ای مـدافـع، سـلام دست رافـع            سلام دست مجروح، سلام روی مبهم

سـلام دل شکـسته، سلام دست بـسته            سلام شیـر خـیـبـر، سلام مرد عـالـم

سلام شاه مردان، سلام چـشم گـریان            سلام مـرد خانه، سـلام چـشـم محـرم

سلام، روح قـرآن؛ بگو کوثرت کو؟            سلام غیرت الله، بگو که همسرت کو؟

: امتیاز
نقد و بررسی

در بیت زیر قافیه که رکن اصلی شعر است رعایت نشده بود لذا تغییر داده شد

سلام، کوثرت کو؟ کجاست یاور تو؟            سلام غیرت الله، بگو که همسرت کو؟

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : مجید لشگری نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

زهراست دختری كه پـدر را چو مادرست          زهراست سوره ای كه مُسمّـا به كوثرست

زهراست بضعه ای كه رضایش رضای حق          از خـشـم او خــدای مـدبِّـــر مـكــدّر سـت


یـغمبری مگر به دوتا معجز آوری ست؟!          او نیز فـضّه اش به خـدا معـجـز آور ست

هــمـتـا نــداشـت فـاطـمـه، یـا ایّـهــا الأنـام          كفوش به عالمین فـقـط شخـص حیدر ست

افسوس در تـهـاجـم طـوفـان غـم شـكـسـت          آن سـیـنه ای كـه مخـزن اسرار داور ست

دیـروز جـمـــع ســالــم بـیـت نـبــوّت و...          امروز جمـع ســرخ و كـبـودِ مـكـسَّر ست

دنــــیـا نـداشــت حــوصـلـۀ فـهـم شــأن او          درك مـقـام واقعـی اش روز مـحـشـر ست

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : امید مهدی نژاد نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

ازل بـرای ابـد مُـلـک لایــزالـــش بود          چه فرق می‌کند آخرکه چند سالش بود؟

حریم عرش خدا بود سـقـف پـروازش          تـمام وسـعـت عـالـم بــه زیر بـالش بود


وجودخون خدا را به شیرخود پرورد           بزرگِ کرب و بلا طفـل خردسالش بود

پس ازغروب که خورشید راه خانه گرفت          چراغِ کوچه ی شــب قامت هلالش بود

زمین شب زده را رشک آسمان می‌کرد          اگر فزون‌تر ازآن خطبه‌ها مجالش بود

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

صحبت ازدستی که رزق خلق را میداد شد          هر کجا شد حرف از بانو، به نیکی یاد شد

گردش تسبیح او افلاک را تـدبــــیر کـــرد          از پر سجاده اش روح القـدس ایــــجاد شد


او که جای خود، گلوبنـدش اسیر آزاد کرد          حُر هم از یمـــن ادب بــــر نام او آزاد شد

روضه رضوان رضای حضرت صدیقه است          از گــــل ســــرخ لبـــاس او، فدک آباد شد

مــــعنی نازک برای روضه اش آورده ام          وقــــت پروازش پـــــرسـتویی اسیر باد شد

بــــا پر زخمــی دعاگوی شب همسایه بود          دســــت او روزی رســــان خانه صیاد شد

ایــــن در آتــش گرفته نیز حاجت می دهد          ایـــــن در آتـــــش گـرفته، پنجره فولاد شد

روضه مظلومه،بعد ازرفتنش مکشوفه شد          تا مصـــیبت خوان کوچه صورت مقداد شد

بعــــد پیــــغمبر اگــــرچه با تبسم قهر بود          لحظــــه ای با دیــدن تابوت، زهرا شاد شد

اشکهایش گـاه می‌گوید حسن، گاهی حسین          گریــــه هــــای آخــــرش موقوفه اولاد شد

مــــریم آمــد تا شریک گریه ی کوثر شود          روضه او کاف وهاء ویاء وعین و صاد شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایرادات  روائی و شعری حذف شد

طعنه هااورا عروس خانه ی تابوت خواند          قاسم او نــــیز زیــــر سنــــگ ها داماد شد